گروه تروریستی جتدالله (ریگی)
تاريخچه
موسس اين گروه عبدالمجيد(عبدالمالک) ريگي شفا فرزند آزاد متولد 1361 در زاهدان است که به لحاظ اعتقادي سني حنفي با گرايش ديوبندي است. او مدت کوتاهي در حوزههاي ديني داخل استان سيستانوبلوچستان از جمله مدرسه علميه «عينالعلوم گُشتِ سراوان» تحصيل کرد و سپس به پاکستان رفت و مدت اندکي هم در مدرسه «فاروقيه» ادامه تحصيل داد.
ريگي قبل از تشکيل گروهک جندالشيطان در سال 1374 در گروهک سپاه محمدرسولالله به سرکردگي مولابخش درخشان معروف به «مولوک» بهمدت يک سال عضويت داشت و مدتي در قندهار افغانستان همراه گروهک طالبان بود .وي در آذرماه1381 براي شرکت در جماعت تبليغي به کردستان رفت ولي در شهر مريوان دستگير شد و بهمدت يکماه در همدان توسط دادسراي ويژه روحانيت بازداشت شد.
وي در ديماه1381 به همراه چند نفر از دوستان طلبه خود که در افغانستان باهم بودند، تصميم گرفتند براي آنچه که «احقاق حقوق اهلسنت» و مبارزه با جمهوري اسلامي ايران ميناميدند، همپيمان شوند؛ لذا گروهي بهنامِ جندالله را تشکيل داده و عبدالمالک را بهعنوان امير خود انتخاب کردند.
سنگ بناي اوليه گروهک تروريستي جندالشيطان در سال 1382 گذاشته شد آنجا که آنها در اقدامي تروريستي خودروي الگانس نيروي انتظامي را منهدم کردند و از آن موقع گروهک «جندالله» فعاليت تروريستي خود را آغاز کرد. اين گروهک که فعاليتهاي خود را بهصورت مخفيانه و زيرزميني ادامه ميداد، با انجام اقدامات تروريستي ديگري در همان سال از جمله: حمله به پايگاه مقداد در خاش، گروگانگيري اتباع هندي، هلندي و آلماني، خواستههايش را مطرح و موجوديت خود را اعلام کرد.
سپس از عنوان «جنبش مقاومت مردمي ايران» براي معرفي خود استفاده کرد تا اهداف و برنامههاي تروريستي خود را در پشت اين نام عوامفريب پنهان کند .
اين گروهک تروريستي در پوشش فعاليتهاي حقوقبشري و با عنوان دهانپرکن حمايت از حقوق اهلسنت و قوم بلوچ، اهداف و برنامههاي خود را دنبال کرد. از جمله اهداف اصلي اين گروهک ميتوان به ايجاد تفرقه بين اقشار جامعه اسلامي با برجستهکردن اختلافات بين شيعه و سني، تشديد اختلافات قومي و تأکيد بر مهاجرت اجباري شهروندان غيربلوچ از منطقه بلوچستان، تجزيه و جداسازي بلوچستان ايران و تشکيل بلوچستان آزاد و... اشاره کرد.
اين گروه اقدامات تروريستي متعددي از جمله ترور، بمبگذاري، عمليات انتحاري، آدمربايي به قصد اخاذي، سرقت مسلحانه، تيراندازي به نيروهاي گشتي و پليس و عواملي ازايندست را مرتكب شد و با اين اقدامات سعي در تحميل اهداف و برنامهها و خواستههاي بعضاً سياسي خود به دولت مركزي را داشت .
اين گروهک از ابزارهاي رسانهاي مختلفي همچون سايتها و وبلاگهاي اينترنتي، مصاحبه با شبکههاي تلويزيوني فارسي و عربي همانند شبکههاي العربيه، پارس و... استفاده و اهداف و برنامههاي خود را از اين طريق منتشر ميکرد. محل استقرار اين گروهک تروريستي در «ايالت بلوچستان پاکستان» بود .
چارت سازماني گروهک تروريستي جندالشيطان
چارت اوليه اين گروه را معاونتهاي مختلفي تشکيل ميداد که وقتي اطلاعيههاي منتشرشده آنها را مرور ميکنيم متوجه ميشويم که آنها داراي ساختاري تشکيلاتي، هدفمند و سازماندهي شده بودند که براي تمامي اعضاي گروهک، نقش و جايگاه ويژهاي تعريف کرده بودند که آموزشهاي نظامي از جمله آموزش کار با مواد منفجره و بمبگذاري، اجراي طرحهاي گروگانگيري، اطلاعاتي، عقيدتي و... نيز توسط فرماندهان اصلي آنها و سازمانهاي اطلاعاتي خارجي به آنان داده ميشد .
چارت اوليه آنها شامل آموزش، جذب و جمعآوري مالي بوده است که در مرحله اول، حدود بيستميليونتومان از طريق فروش جواهرات و پساندازها جمع ميکنند. براي نيرو هم حدود 15 نفر از جوانان و طلاب علوم ديني را جذب ميکنند و با هماهنگي القاعده و تحت پوشش مبارزه با آمريکا در ابتدا 16 نفر از نيروهاي جذبشده را به «وزيرستان پاکستان» براي آموزش اعزام ميکنند که آنها پساز گذراندن شش ماه آموزش نظامي انواع سلاحهاي سبک و نيمهسنگين، ساخت مواد منفجره و بمبگذاري به داخل کشور بازميگردند.
بر اساس اعترافات عبدالمالک ريگي پس از دستگيري، رهبري اين گروهک را در عرصه بينالمللي، سرويسهاي اطلاعاتي کشورهاي بيگانه از جمله آمريکا، پاکستان، عربستان، امارات، بحرين، انگليس و اسرائيل بهعهده دارشتند که با مقاصد خصمانه خود اين گروهک را هدايت و پشتيباني ميکردند و از مهمترين اهداف آنان برهمزدن امنيت در سطح منطقه و ضربهزدن به نظام جمهوري اسلامي بود.
سرکرده اين گروهک، عبدالمالک(عبدالمجيد) ريگي شفا در اواخر سال 1388 در يک عمليات پيچيده اطلاعاتي دستگير و در سال 1389 اعدام شد و اکنون سرکرده اين گروه فردي بهنامِ محمد ظاهر تنيده نارويي است.
پساز اعدام سرکرده گروهک تروريستي جندالشيطان، اين گروهک با مشکلات فراواني مواجه شده است و لذا براي فرار از فشارهاي بينالمللي، سياسي و افکار عمومي جامعه اهلسنت، گروههايي بهموازات گروهک تروريستي جندالشيطان تشکيل داده است که عبارتند از: گروهک جيشالعدل؛ گروههاي جيشالفاتح و جيشالحسين و حرکت انصار ايران؛ سپاه صحابه ايران.
گروهک تروریستی «جیش العدل»
جيشالعدل يک گروه شبهنظامي تروريستي تندروي وهابيمذهب ميباشد. اين گروه بعد از نابودي جندالله، شروع به فعاليت و اعلام موجوديت کرد. رهبري اين گروه را عبدالرحيم ملازاده (صلاحالدين فاروقي) بهعهده دارد. اين گروه تروريستي تاکنون مسئوليت چند قتل و ترور در نواحي شرقي استان سيستانوبلوچستان را بر عهده گرفته است. گروهک جيشالعدل، با آموزههاي سلفي و باورهاي وهابي از جمله حاميان تکفيريهاي معارض در جنگ سوريه است و يکي از دلايل اقدامات تروريستي خود عليه جمهوري اسلامي را حمايت از تکفيريهاي سوري و تروريستهاي معارض دولت سوريه اعلام کرده است.
جيشالعدل سه شاخه نظامي دارد که براي سه منطقه در جنوب شرق ايران توسط اين گروه پيشبيني شده است. تمامي اين گروهها در اطراف خط مرزي ايران و پاکستان فعاليت ميکنند تا بلافاصله پس از عمليات به خاک پاکستان بگريزند. گروه نظامي با نام عبدالملک ملازاده در محدوده شهرستان سرباز و راسک و گروه نظامي شيخ ضيايي در محدوده سراوان و گروه مولوي نعمتالله توحيدي در محدوده ميرجاوه و زاهدان فعاليت ميکنند. گروه نعمتالله در اولين عملياتهاي خود، يکي از اصليترين اعضايش را بهنامِ زبير اسماعيلزهي از دست داد و تاکنون موفقيت امنيتي خاصي کسب نکرده است. بار اصلي عملياتهاي جيشالعدل بر عهده گروه عبدالملک و شيخ ضيايي در مناطق سراوان و سرباز ميباشد که راههاي گريز و صعبالعبور مرزي دارد. اين دو گروه بهصورت چريکي عمل ميکنند و از روشهاي کمين و بمبهاي ريموتدار، کنترلي و مينهاي جادهاي استفاده ميکنند. اين گروه يک شاخه اطلاعاتي با نام زبير اسماعيلزهي نيز راهاندازي کرده است که عمده مأموريت آن شناسايي چهرههاي اهلسنت همراهِ نظام و ترور آنها ميباشد و در طرف مقابل حمايت از علماي وهابي و وابسته به سرويسهاي اطلاعاتي است. نکته قابل تأمل و بررسي اين است که گروهک جيشالعدل تاکنون عمليات موفق انتحاري نداشته است.
اقدامهاي تروريستي
در 4شهريور1391، جيشالعدل مدعي شد در يک درگيري مسلحانه دهها تن از اعضاي سپاه پاسداران را به شهادت رسانده است. در 18مهر1391 نيز در اطلاعيهاي اعلام کرد که 10 عضو سپاه پاسداران را به شهادت رسانده است.
کشتار مرزبانان ايراني
اعضاي اين گروه در تاريخ 3آبان1392 حملهاي غافلگيرکننده به يک گشت مرزباني در منطقه مرزي سراوان نمودند که در پي اين کمين 14 نفر از مرزداران ايران به شهادت رسيدند و 7 تن ديگر نيز مجروح گشتند. مهاجمان پس از حمله از مرز ايران و پاکستان عبور کرده و در کشور پاکستان مخفي شدند. در بيانيه منتشر شده در وبلاگ رسمي اين گروه، علت اين اقدام تروريستي «دفاع از جوانان بلوچ» و همچنين مداخله ايران در جنگ داخلي سوريه عنوان شد. از ميان 14 پليس مرزبان ايراني، 12 نفر سرباز وظيفه و 2 نفر از پرسنل کادر نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران بودند.
ربودن مرزبانان ايراني
جيش العدل در بهمن 1392 پنج مرزبان ايراني را در نزديکي مرز ايران و پاکستان ربوده و مدتي بعد عکسي از آنها را نيز منتشر ساخت. بعدها گزارش قتل يکي از مرزبانان و تهديدهاي جيشالعدل مبني بر قتل چهار مرزبان ديگر منتشر شد. جيشالعدل در مقابل آزادي ربودهشدگان، خواستار آزادي پنجاه عضو زنداني اين گروه، دويست نفر از شهروندان سنيمذهب زنداني در ايران و پنجاه نفر از زنان سني، شده بود که به گفته جيشالعدل در سوريه در بازداشت سپاه پاسداران بودهاند.
19بهمن1392 گروه جيشالعدل ويدئويي را در توئيتر بارگذاري کرد که در آن تصاويري از 5 نفر مرزبانان ايراني حاضر در مرز ايران و پاکستان را به نمايش گذاشت که توسط افراد اين گروه ربوده شده و به پاکستان برده شده بودند.
در تاريخ 4 فروردين1393 خبر کشته شدن يکي از مرزبانان ربودهشده بهنامِ جمشيد داناييفر منتشر شد؛ اما با پيدا نشدن جسد وي، سرنوشت جمشيد دانايي فر متولد 1366، همچنان در هالهاي از ابهام قرار دارد.
جيشالعدل طي اعلاميهاي در تاريخ 15 فروردين 1393، اعلام کرد با پا در مياني علماي اهل سنت مرزبانان گروگان را آزاد کرده است.
همچنين اين گروه مدعي شد در سه عمليات در فروردين 1393 تعدادي از نيروهاي وابسته به سپاه پاسداران و نيروي انتظامي را در مسير ايرانشهرسرباز به شهادت رسانده است و در عملياتي ديگر به يک دستگاه کاميون حامل مواد غذايي در محدوده شهرستان سرباز حمله و دو تن را نيز به شهادت رسانده است.
همچنين در 15 ارديبهشت اين گروهک در عملياتي به بازارچه مرزي کوهک حمله کرد و پست بازرسي بازارچه را مورد هدف قرار داد که بهظاهر تلفاتي نداشته است.